دوستت دارم

امروز که در تنهایی خود می سوزم      

       خواهان دستگیری از سوی توام

امروز که در غم و اندوه غوطه ور شده ام

چشم براه و امید یاری از سوی تو دارم

 

لحظات زندگی برایم سنگین و سخت گشته

وجود تو شاید آرامشی بر این افکار درهم پیچیده ام باشد

شاید دیدار امروز تو برایت مهم نباشد اما برای من نه

شاید فردایی نداشته باشیم تا دوباره چهره به چهره شویم

 

فردا را برای گریز از دیدار بر زبان نیاور

چون فرداها بسیار است

اما عمر ما کم و محدود

شاید فردایی برایمان نباشد

به قول دوستان که گویند

 

زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید

گرنه بر سنگ مزارش آب ریختن چه سود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد